دومینو به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و هشتم :
سورن روان نویسش را دوباره روی کاغذهای مقابلش رها کرد. یک نخ سیگار از توی پاکت روی میز برداشت و میان لبهایش نگهاش داشت. داشت شعلهی فندکش را زیر سیگارش میگرفت که در اتاقش باز شد و میکائیل داخل آمد.
دود خاکستری در اطراف سورن پیچید و چهرهی می ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مهشید
00متاسفانه آدم های پول پرستی مثل میعاد وجود دارن